حس مزخرفی دارم...من برای شوهرم فقط یه راه رفع نیاز به صورت کاملا شرعی و عرفیم ...همین !

آهای همسر گرامی اصلا منو میبینی ؟ تو که منو دوست نداشتی چرا اومدی خواستگاریمو و منو بدبخت کردی هان؟ من که تو خونه بابام نشسته بودم سرم تو درس و مشقم بود تو بودی فکرمو درگیر کردی  تویی که یه دختر کم سن و سال میخواستی تا بیتونی بهش فرمان روایی کنی ...الان حس خوبی داری؟ من ندارم

اون موقع که اومدی خواستگاری نمیدونستی طرفت یه دختربچه ی لوس و ننره ؟ اون موقع که کادو میخریدی و میرفتی رو مخم فکر نمیکردی این دختره خیلی بچس ؟ الان یادت افتاده من بچم الان فهمیدی انقدری ارزش ندارم که دوکلمه باهام حرف بزنی ؟ که هرچی میگم میگی لوس و پر توقعی ؟ من وقته بچه بازی ندارم

تو که یکیو میخواستی ده سال از خودت کوچیک تر حق نداری از من انتظار رفتار یه عاقله زن 40 ساله داشته باشی چرا نمیفهمی؟

مگه خواستم مثل فرهاد کوه کن سر به کوه و بیابون بذاری؟ نمیتونی یه شوهر عادی باشی ؟

مگه اسیر گرفتی ؟ که نمیذاری با دوستام رفت و آمد کنم که دوتا کلاس برم ...خودتم که نه باهام حرف میزنی و نه بیرون میبریم ....منو چی فرض کردی ؟

وای خدا دارم خفه میشم !!!!!!!!!!!!!!!!!!

کاش به حرفت گوش داده بودم مامانی ...بابا چرا وقتی حرف شوهر زدم دندونامو تو دهنم نریختی ...چرا کوتاه اومدی ...گریه

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

یک شنبه 30 فروردين 1394برچسب:, | 17:21 | خانوم همسر |